* پاسخ به هواداران دو زن جنایتکار و بدکردار: "لیلا جاهد" و"سکینه محمّدی آشتیانی" و خواهش ما از مسئولین قوّۀ قضائیّه، که هر چه زودتر این دو زن بدکردار سنگدل را به سزای کارهای زشتشان برسانند، تا عبرتی برای سایرین باشد ( آنها که تحت نقاب سازمان حقوق بشر؛ یا: سازمان هواداری از جنایت کاران و فاحشه ها و همدردی با آدم کشان و هرزگان!! به گسترش فساد در ایران اسلامی ما دامن می زنند) :

(( چرا فساد و جنایت، در این سالها، در جامعۀ ما زیاد شده و سیر تصاعدی دارد؟!! - پیش از آن، ما پسران حزب اسلامی فراترنالیسم، از مسئولین انتقاد میکنیم که چرا فیلمهای جنایی و خشن – که زنها در آن عمداً تشویق به خشونت و دسیسه علیه جان شوهران خود میشوند – یا هنرپیشگان در آنها علیه یکدیگر نهایت دریدگی و درّنده خویی و فحّاشی و عربده کشی و لات بازی را اِبراز میکنند ، بقدری که بیننده و شنونده شرمگین میشود و از اخلاق و رفتار اسلامی حتی در طرز صحبت آنها خبری نیست و نوعی ترویج رَذالت و بی بند و باری و اینگونه حرف زدن و اینگونه رفتار کردن است – چرا این چنین داستان ها و فیلم های زننده و چندش آوری در شبکه های مختلف رادیو و تلویزیون (صدا و سیما) و نیز توسّط سینماها و ویدئوکلوپ ها در قالب "سی دی"  و "دی وی دی" و... علناً و با مجوّز قانونی وزارت ارشاد، عرضه و پخش می شوند؟! مگر ما خواب هستیم؟!! مگر ادّعای شیعه بودن و مسلمان بودن نداریم؟!! به قدری این فاجعه گسترش یافته که ما داخل اتوبوسهای بین شهری – مثل "سیر و سفر" و "همسفر" و... مکرّر شاهد پخش آزاد اینگونه فیلمها هستیم و وقتی به مدیران بی تعهّد آنها نیز اعتراض می کنیم، با طعنه می گویند: "خود دولت جمهوری اسلامی مجوّز این فیلمها را میدهد!! شما کاسۀ داغتر از آش شده اید؟!!". آیا ما پسرانی که این آرمان را داریم، و از ازدواج در چنین بحران و طوفان لجن باری نیز کاملاً مأیوس هستیم، دیگر حقّ مسلـّم زندگی طبیعی و آرام خود به عنوان یک شیعۀ مسلمان – به دور از بحثهای سیاسی - را هم نداریم و باید آلودگی جامعه آنقدر ما را زجر بدهد که راهی غارها و کوه و بیابان شویم و راه اصحاب کهف را در پیش گیریم؟!! چرا باید چنین فیلم ها، نمایش ها، داستان ها و نمایشنامه هایی – در ترویج فرهنگ منحطّ غرب و فِمینیسم و زن سالاری و زن پرستی – فضای کشور اسلامی ایران را احاطه کند؟! مگر ما شیعۀ علیّ بن ابیطالب و امام حسین و امام صادق – علیهِمُ السَّلام – نیستیم؟! پس غیرت ما کجا رفت؟! هویّت ما چه شد؟! بخدا قسم این یک ننگ بزرگ است که فیلم سازان منحرف - که نوعاً از پست ترین طبقات فرهنگی و اخلاقی جامعه هستند – و دشمنان اسلام، از دست ما مسلمانان و مسئولین ما مجوّز فیلم و سریال و هزار مسخره بازی و طنز پلشت و چندش آور بگیرند و خود ما را هم تمسخر کنند و ما نتوانیم حرفی به آنها بزنیم!! و گند این نمایشها آنقدر فضا را پر کرده که در هر خانواده و اجتماع کوچک یا بزرگی، امروز شاهد "لاتی حرف زدن" دخترها و "لات بازی" آنها نیز هستیم!! به کودکان خود بنگریم! این هرزه ها و لاتها و خلافکارها و دوروها و دروغگوهای آینده!! این شرورهای کوچولو که سادیسم "مردم آزاری" و "همسایه آزاری" و ولگردی و هرزگی و انحراف اخلاقی از همان بَدو طفولیّت توسّط والدین و خصوصاً مادرانشان، در نهال نهادشان کاشته میشود و به آن تشویق میشوند و تلویزیون و رادیو (صدا و سیما) و تئاتر و سینما نیز آنها را به شرارت و راههای آن آشناتر و حریصتر میکنند و کم مانده که جایزه و نشان افتخار نیز به آنها بدهند!! ورزش نوجوانان ما نیز عمدتاً ورزشهای رزمی و تهاجمی و مثل دو حیوان با هم زد و خورد کردن و مدال طلا و برنز گرفتن در مسابقات جهانی و میهنی!! براستی همه چیز ما مثل حیوانات شده!! ازدواج ما مثل جفت یابی حیوانات!! تولید مثل ما مثل بچه پس انداختن حیوانات!! و همین که زاییده شد مثل توله های آنها باید رها شود!! نه تربیتی؛ نه ادبی؛ نه تنبیه شدنی؛ نه انسانیّتی!! نه فهم و درایتی!! فقط همینکه بچرد و فربه و کلفت شود و آمادۀ نوبت تولید مثل بعدی، برای پدر و مادر کافی است!! همینکه با زیبایی اندام، هیکل خود را شکل هیکل یک گاو یا گوریل کند، آدم و بزرگ شده و نهایت افتخار او و خانواده اش است!! هرچند وجدان و تربیت و ادب و انسانیّت نداشته و مغز او پر از گچ باشد!! و اگر هم درسی بخواند، فقط برای قبول شدن در کنکور و ورود به دانشگاه و تبدیل شدن به پزشک و مهندس و وکیلی پول پرست – که با گرفتن پولهای گزاف و حرام، خون مردم را امروزه در شیشه میکنند؛ و غرور و فخرفروشی و تکبّر و خودخواهی، بارزترین اخلاق ایشان است و در حقیقت، چنین افرادی "مجسّمۀ جهل" هستند و نه "جلوۀ" علم و فضیلت و انسانیّت!! باری! این تنها بخشی فرهنگ امروزی ما ایرانیان است که بی پرده اندکی از آن را نوشتیم و با هم تعارف نداریم! صدا و سیما و سینمای ما هم مبلـّغ همین فرهنگ است. وقت آن رسیده که کمی در مورد فتوای مرجع فقید جهان تشیّع، مرحوم آیت الله سیّد محمّد رضا گلپایگانی – در سال 1370 شمسی - بیاندیشیم که چرا هرگونه خرید و فروش تلویزیون و رادیو و تماشای فیلمهای سینمایی معاصر و امثال آنرا تحریم نمود... او می دانست که این جعبه های جادویی (رادیو و تلویزیون و ضبط صوت و...) چه ننگی برای ما "مسلمان نمایان" به ارمغان خواهند آورد. به قول امیرالمؤمنین علی (ع): سزاوار است اگر مسلمان از غصّه بمیرد و دق کند بر چنین ننگی!!...)).  

(توجّه: مطالب زیر را از پیوندهای وبلاگ "اصول عقائد شیعه" کپی کرده ایم و اندکی در آن ویرایش بعمل آورده ایم: )

باسمه تعالی – احکام الهی تابع سلایق شخصی یا اعلامیّه های بشری بین المللی نیست و اگر همگی مردم دنیا نیز چیزی را ناپسند بشمارند، و حال آنکه خدا آنرا بپسندد و پیامبران و امامان معصوم که جانشینان خدا در زمین هستند، به آن امر کنند، نباید به نارضایتی انسانها و یا احزاب و سازمانها از اجرای آن توجهی کرد. جواب شبهه افکنی های مُغرِضان پیرامون اجراء حدود و تعزیرات و قِصاص، در قرآن کریم و روایات معصومین – صلوات الله علیهم – و بیانات فقهاء عِظام شیعه آمده است؛ از باب نمونه تنها به چند مورد اکتفاء میشود:
 
1- احتجاج شیخ طبرسی - ترجمه غفارى مازندرانى ج‏3/205:   
- بیان امام سجاد ع در مورد هدایت و ایمان و قصاص:
                       
از حضرت علىّ بن الحسین علیه السّلام مرویّ است در تفسیر آیۀ: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ = اى صاحِبان اندیشه؛ شما را در قِصاص، حیات [=زندگانی] است (سوره بقره، آیه 179) فرمودند:  (( زیرا که چون شخصى اراده قتل کسى نماید بعد از آنکه عالم و واقف گردد که اگر او آن کس را بقتل رساند البتّه وارث مقتول آن قاتل را به قصاص مورث خود مقتول میگرداند بى ‏شبهه در آن حال جرأت و اقبال بقتل آن بندۀ ایزد متعال ننماید و بواسطه همین از قتل بلکه از اراده آن باز آید؛ پس در این حال که آن شخص از ترس قصاص، ترک قتل نمود این کفّ از قتل موجب حیات دو بندۀ خدا گردید: یکى جانى و دیگر مَجنىّ علیه [= جنایت شده بر او]؛ بلکه وسیلۀ حیات غیر این دو کس از سایر بندگان خداى تعالى است، زیرا که مردمان چون بدانند که اگر اقدام بقتل خلقان [دیگر] نمایند، بموجب أمر قادر سبحان قصاص واجب و عیان گردد، در آن زمان بى ‏شبهه و گمان، جرأت بر آن ننمایند)).

2- اَلفـَین علامۀ حِلـّی - ترجمه وجدانى 63
- بحث پنجم: غیر از امام کسى نمیتواند جانشین آن شود...

[بیان مرحوم علامۀ حِلـّی:] ((دلیل پنجم- همانا نظام اجتماع بوجود نمیآید مگر با نگهدارى نفس و عقل و دین و نسب و مال پس براى قسمت اوّل [= حفظ جان] طبق حکم دینى، قصاص برقرار گردیده چنان که خداوند تعالى در آیه 175 سوره بقره فرموده: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ؛ یعنى زندگانى شما در قصاص گرفتن است. و براى قسم دوّم، یعنى حفظ عقل، حرام کردن مُسکِرات و برقرار کردن حدّ بر آن. و براى قسم سوّم که دین است کشتن مُرتدّ و بر پا نمودن جهاد [دفاعی]. و براى حفظ نژاد و نسب، حرام کردن زنا و اجراى حدود شرعى بر مرتکبین آن. و براى حفظ مال، قطع دست سارق و مُلزَم بودن گیرندۀ مال بر ردّش بصاحِب آن؛ یعنى هر کس مالى از کسى بگیرد ملزم است بصاحبش ردّ کند. و اینها که گفته شد از امور مهمّه دین است در هر شریعتى؛ و در هر زمانى واجب است...)).

3- بَنادِر البـِحار، مرحوم سیّد علینقی فیض الإسلام سِدِهی - ترجمه و شرح خلاصۀ دو جلد بـِحار الانوار- ص76 و 77:  
درباره وجوب و لزوم علم و دانش، و وجوب بدست آوردن آن، و برانگیختن و واداشتن بر آن، و ثواب و پاداش دانشمند و دانش ‏آموز: ...

از حضرت على (علیه السّلام) رسیده که فرمود: ((چهار سخن گفتم؛ خداى تعالى تصدیق و راستى و درستگوئیم را بآن در کتاب خود (قرآن عظیم) فرو فرستاد، ......... ، گفتم: کشتن (بحقّ و درستى) کشتن (بناحقّ و نادرستى) را کم میگرداند، پس خدا فرو فرستاد: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ‏(بقره، 179) یعنى و براى شما (در حکم) قصاص و برابرى (در باره کشتگان) حیات و زندگى است اى خردمندان (که بعواقب امور و پایان کارها بینائید) )).
 
4- الحیاة، اِخوان حکیمی، ترجمه احمد آرام ، ج‏5/298    
- بیدارباشى مهم(7): همۀ قرآن، نه بخشى از آن! ...

[بیان مؤلف]: (( جامعه (با مردمانى فراوان و طبایعى گوناگون و تمایلاتى متفاوت که در آن وجود دارند)، تنها با حکم اخلاقى نمى ‏تواند ساخته شود؛ زیرا بسیار کسان در آن زندگى مى‏ کنند- بویژه در میان ثروتمندان مُترِف [= زیاده طلب در گناهکاری] و مُسرِف - که گوش به موعظه فرا نمى‏دهند و به کار اخلاقى توجّهى ندارند؛ و به همین جهت خداوند متعال آهن را فرو فرستاد [ وَ اَنزَلنـَا الحَدیدَ فیهِ بأسٌ شدیدٌ وَ منافِعُ للنـّاسِ = و ما آهن را نیز فرو فرستادیم که در آن عذاب و ترس برای گنهکاران و منافعی برای مردمان است – سورۀ حدید، آیۀ 25]، و در شریعت حدود و قصاص برقرار کرد، و پیامبر اکرم «ص» فرمود:
  «لا یُقیمُ النّاسَ إلّا السّـَیفُ = مردمان را چیزى جز شمشیر، به استقامت (= [درستی و] پذیرش حق و عدل و انصاف) وا نمى‏ دارد» [وسائل الشـّیعَة، شیخ حُرّ عامِلی، حدیث شماره 19901].
 آرى، مهار کردن سرکشى نفوس طغیانگر و مُتمَرِّد [=سرکش] و بازگرداندن آنها به حدّ و حقى که دارند، جز با قوانین قاطع و نیروهاى اجرایى مصمّم و سازش ناشناس مُیَسّر نخواهد گشت... فقاهت اسلامى این راه را در کتاب حدود و قصاص پیموده است (وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ)؛ ... چنان که مولاى ما امیر المؤمنین مى ‏فرماید:
  «العدل حیاة = عدالت زندگى است»(غـُرَرُ الحِکـَم / آمِدی / 15، فصل 46، از باب 12- جلد ششم)...
در پرتو این نگرش، موضوعهاى حیاتى و مهم یاد شده [در کتاب] نیز، از قاطعیّت فقهى موجود در کتاب حدود و قصاص برخوردار خواهد شد، و در نتیجه، هدفهاى دین حنیف آسمانى عملى خواهد گشت)).

5- شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غـُرَرُ الحِکـَم (کلمات قصار حضرت علی ع) - ج‏2-147:

ش 2135- (( السَّیفُ فاتِقٌ وَ الدّینُ راتِقٌ، فالدّینُ یأمُرُ بالمَعروفِ وَ السّیفُ یَنهَى عَن ِالمُنکـَر ِ؛ قال اللّه تعالى: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ = شمشیر شکافنده است و دین بهم آورنده، پس دین امر میکند به نیکوئى و شمشیر نهى میکند از بدى؛ فرموده است خداى تعالى: از براى شماست در قصاص، زندگى)).
[بیان شارح:] غرض اشاره است باین که در نظام هر دولتى ناچار است از فتق و رتق - یعنى شکافتن و بهم آوردن - پس شکافتن کار شمشیر است که نهى کند مردم را از مُنکـَرات و جدا کند ایشان را از آنها، و اگر نشنوند برسد به آنچه برسد از زخم و قطع و قتل‏، که: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ، یعنى از براى شماست در حکم بقصاص و اجراى آن زندگانى. زیرا که هرگاه مردم دیدند که جرح و قتل تلافى بمثل و مانند مى‏شود خوف کنند و جرأت بر آنها نکنند و باعث زندگانى و ایمنى مردم گردد؛ بخلاف این که هرگاه قصاص نباشد، زیرا که مردم را ترس نباشد و به اندک چیزى مبادرت بجرح و قتل کنند و زندگانى مردم محفوظ نماند.

6- علل الشرائع – شیخ صدوق - ترجمه ذهنى تهرانى - ج‏2 / 721
- باب 326 - اسرار نادرۀ حدود ...

((... امیر المؤمنین علیه السّلام دستور دادند شـُراحَۀ هَمدانیّه [= زنی از قبیلۀ بنی هَمدان، که خود نزد حضرت، اقرار کرده بود به زنای مُحصَنـَه = زنای زن شوهردار] را از خانه خارج کردند، مردم به قدرى ازدحام کرده بودند که به واسطه کثرت جمعیّت برخى تلف شدند. وقتى حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام این صحنه را مشاهده نمودند فرمان دادند شراحه را به خانه برگرداند تا ازدحام و تراکم جمعیّت آرام شود و پس از آن او را از خانه بیرون آورده و درب را بستند؛ سپس فرمود: او را سنگسار کنید، مردم آن قدر به او سنگ زدند تا مُرد. سپس حضرت دستور داد درب را گشودند و او را داخل کردند، هر کس که داخل خانه مى‏شد شُراحَه را لعنت مى‏کرد. وقتى حضرت امیر چنین دیدند فرمان داد مُنادى ندا کند: " اى مردم زبان از لعن فروببندید؛ زیرا حدّ وقتى بر مُجرِمى [که خود اعتراف به جرمش نموده و مقاومتی در برابر احکام الهی از خود نشان نداده] جارى شد، همان کفّارۀ گناهش هست". راوى مى‏ گوید: به خدا قسم پس از آن هیچ لبى حرکت نکرد و او را لعن ننمود)).
[زیرا آن زن توبه کرده و خود اقرار کرده بود، تا حضرت، او را با اجرای حدّ رجم (= سنگسار)، پاک سازد و گرفتار عذاب آخِرَت نشود. پس در چنین فرضی، لعنت فرستادن بر او جایز نیست؛ بر خِلاف کسیکه مرتکب گناه مُستوجـِب حدّ و تعزیر یا قِصاص شده باشد و توبه نکرده و مقاومت و لِجاج نیز در برابر حکم شرع الهی نشان بدهد؛ که لعن اینگونه اشخاص، پس از قتل ایشان، جایز است؛ چنانکه از آیات فراوان قرآن کریم در لعن افرادی که از احکام الهی روگردان هستند، استفاده میشود...].

7- علل الشرائع – شیخ صدوق - ترجمه ذهنى تهرانى - ج‏2/723:    
- باب سیصد و بیست و ششم: اسرار نادرۀ حدود ...

[در اینکه در اسلام فقط اجرای حدود و تعزیرات و قِصاص جایز است؛ ولی شکنجه دادن – به غیر مجازات های تعیین شده در حدود و تعزیرات - بهیچ وجه جایز نیست و عملی حرام است]:
از حضرت ابى جعفر [= امام باقر] علیه السّلام مروىّ است که فرمودند:
((اوّل چیزى را که اُمَراء [= امیران جامعه] و حُکّام حلال شمردند، شکنجه بود؛ به خاطر افتراء و دروغى که اَنـَس بن مالک [خادم خائن پیامبر اکرم – ص] بر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بست؛ و آن این است که گفت: «رسول خدا ص قطع کرد دست مردى را و نگذاشت وارد بُستان شود!!» و از آن به بعد اُمَراء و والیان، عذاب و شکنجه را حلال شمردند)).
[یعنی اینکه: شیعه شکنجه را جایز نمیداند و آنرا حرام میداند؛ ولی حاکمان بنی امیّه و بنی عبّاس و کلاًّ سُنـّی ها – همانند وهّابیان و گروهکهای تروریستی القاعده و جُند الله و... – شکنجه کردن را حلال دانسته و میدانند، بخاطر حدیث دروغی که اَنـَس بن مالک – که نزد آنان راستگو است !! – به دروغ بر پیامبر ص بسته؛ حال آنکه امام باقر – علیه السّلام – که خود از اهل بیت پیامبر اکرم – ص- و آشناتر به احادیث آن حضرت است، چنین حدیثی را دروغ محض می خواند].

8- علل الشرائع – شیخ صدوق - ترجمه ذهنى تهرانى - ج‏2-733 - باب سیصد و سى و یکم :

... حضرت ابو الحسن [ثانی = امام رضا ] علیه السّلام در جواب مسائلی مرقوم فرمودند:
((علّت این که تازیانه را به بدن زانى [غیر مُحصَنه] شدید و سخت مى ‏زنند آن است که وى مباشرت و مبادرت به زنا نموده و تمام بدنش را با این فعل منکر اِلتِذاذ برده‏؛ از این رو به منظور عقوبت وى و عبرت گرفتن دیگران، تازیانه را به بدن وى مى‏ زنند و این فعل قبیح [= زنا] از اعظم جنایات مى ‏باشد)).

9- علل الشرائع – شیخ صدوق - ترجمه ذهنى تهرانى - ج‏2 /741
- باب 339: سرّ این که زانى و شاربُ الخـَمر را بعد از اقامۀ سه بار حدّ، مى ‏کشند...

حضرت ابو الحسن الرضا علیه السّلام در جواب مسائلی، مکتوبی را ارسال داشته و در آن مرقوم فرمودند:
((علّت این که شخص دو بار حدّ خورده را در مرتبه سوّم میکشند آن است که وى به حکم الهى استخفاف نموده [= آنرا سبک شمرده] و باکى از خوردن حدّ ندارد؛ و علّت دیگر آنکه خفیف شمارندۀ خدا و حدّ، کافِر است لذا لازم است او را کشت چون داخل در سلک کـُفّار مى ‏باشد)).

10 - کتاب الرَّوضة [= بوستان "بـِحار الانوار"] در مبانى اخلاق – تألیف: علامۀ مجلسی - ترجمه: سیّد عبد الحسین رضایی – ص 360 و 361
– باب 14 در بیان خطبه‏ هاى معروف حضرت على(ع)...

... حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در صِفـّین سخنرانى فرمودند، سپس خدا را ستایش کرد و درود بر پیامبرش ص فرستاد بعد فرمود:
((هر گاه رعیّت بر والى و سرپرست خود چیره شد و در برابر او ایستاد و والى هم بر رعیت دست اندازى و گردن فرازى کرد اینجا اختلاف کلمه پدید آید و مَطامِع ناحق آشکارا شود، دغلى در دین و قانون فراوان گردد و عمل بر طبق سنت هاى الهیّه متروک گردد و به دلخواه عمل شود و مقررات قانون تعطیل گردند و امراض روحى بسیار شوند و از تعطیل حدود و مجازات سُتـُرگ و مهمّ هراسى نشود، و نه از ناحقّ بزرگى که در جامعه ریشه بندد و بنیادگذارى شود. و در اینجاست که بزرگان خوار و زبون گردند و بَدان عزیز و محترم و صاحب نفوذ شوند و شهرها به ویرانى افتد و کیفرهاى خداى عَزَّ و جَلَّ بر بندگان بالا گیرد و بزرگ شود)).

11- تـُحَف العقول- حَرّانی - ترجمه کمره‏ اى- ص 130    
(فرمان [عهدنامۀ] حضرت علی ع به  مالک أشتر، وقتى او را والى مصر و اَعمال آن نمود)

(( ... اقامه حدود خدا به روش و طبق برنامۀ آنها، وسیله اصلاح بنده‏ هاى خدا و بلاد او است...)).

12- جـِهادُ النـَّفس "وسائل الشیعة" – شیخ حُرّ عامِلی - ترجمه افراسیابى- ص 223    
- باب تعدادى از خصلتهاى حرام و مکروه که سزاوار است ترک شوند ...

ش495- پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله در آخرین حج خود (حجّة الوداع) فرمود:
((همانا از نشانه‏ ها و علامات [پایان دنیا و] بر پا شدن قیامت چند چیز است: مهمل گذاردن و واگذاردن نماز، و پیروى نمودن از خواسته‏ هاى نفسانى، و میل نمودن به هواها و خواهشها، و بزرگ شمردن مال و دارایى، و فروختن دین در مقابل دنیا. در آن زمان قلب مؤمن در درونش گداخته و ذوب ‏گردد همچنان که نمک در آب حل شود، زیرا [با چشم خویش‏] مُنکـَر و ناروا را مى ‏بیند ولى توانایى بر تغییر آن ندارد. در آن هنگام، ناروا روا میگردد و روا ناروا جلوه داده مى‏ شود و خیانتکار امین شمرده شده و به امین نسبت خیانت داده شود و دروغگو را راستگو ‏دانند و به راستگو نسبت دروغ داده شود. در آن زمان زنان به ریاست و امیرى برسند و کنیزکان مورد مشورت قرار گیرند و کودکان بر منبرها نشینند و دروغ گویى زیرکى و کیاست شمرده شده و دادن زکات خسارت و تاوان دانسته شود و فـَى‏ء [= حقّ مالی خدا و رسول و امامان ع] را براى خود غنیمت ‏دانند و شخص به پدر و مادر خود جفا و ستم کند ولى به دوست خود نیکى نماید. در آن هنگام، مرد به مرد و زن به زن [از نظر عمل جنسی] خوشنود است. از غلامان همان گونه که از کنیزکان در خانه مولاى خود بهره [جنسی] برده میشود، بهره مى ‏برند، و مردان خود را شبیه زنان سازند و زنان خود را به هیئت مردان در آورند، و زنان بر زینها [= ماشین و دوچرخه و...] سوار شوند، پس بر چنین زنانى از امّت من لعنت خدا باد. همانا در آن هنگام، مسجدها به مانند کلیساى یهود و نـَصارَى آذین بندى شوند و قرآن ها به زینت آراسته گردند و مَناره ‏ها بلند ساخته شود و صفها زیاد شود، ولى دلها با یک دیگر در کینه و دشمنى، و زبانها مختلف باشد. در آن هنگام، مردان امّت من خود را با طلا بیآرایند و لباس حریر و ابریشم بپوشند و پوست پلنگ را پیش زین اسب خود قرار دهند. در آن زمان، ربا آشکارا گرفته شود و با یکدیگر ندیده معامله ‏کنند و رشوه ستانند و دین پایین آورده و دنیا بالا برده ‏شود. در آن زمان، طلاق زیاد شود، پس حدّى از حدود الهى اقامه نگردد و این هرگز به خداوند ضررى نرساند. در آن هنگام، زنان خواننده و آلات نواختن [=موسیقی] آشکار شوند و بدترین ‏هاى امّت من به دنبال آنها راه مى ‏افتند.
در آن زمان، ثروتمندان امّت من براى گردش و تفریح و طبقۀ متوسط براى تجارت نمودن و فقیران براى ریا و خودنمایى به سفر حج ‏روند. در آن هنگام، گروه‏ هایى هستند که قرآن را براى غیر خدا مى ‏آموزند و آن را به صورت سرود و آواز مى‏ خوانند و گروه ‏هایى هستند که براى غیر خدا علم دین فرا ‏گیرند، و زنازادگان زیاد ‏شوند، قرآن را به صورت غِناء ‏خوانند و به دنیا هجوم ‏آورند، و این امور و نشانه ‏ها در زمانى است که حرمت مَحارِم بر داشته شده و گناهان حاصل ‏شود، و بدان بر نیکان مسلّط ‏گردند و دروغ شایع ‏شود و نیازمندى و فقر آشکار ‏گردد و مردم به یکدیگر فخر فروشى ‏کنند و سازها و طبل [= موسیقی و آواز و غِناء و سرود خوانی] را نیکو ‏دانند و از امر به معروف و نهى از منکر خوددارى ‏شود - تا آنجا که فرمود: - آنان کسانى هستند که در ملکوت آسمانها به عنوان "پلید و ناپاک" خوانده شوند!)).

13- الحِکـَم الزّاهِرَة – صابری - با ترجمه انصارى - ص364 و365:    

... عَن اَبی عبدِ اللَّهِ عَلـَیهِ السّلامُ، قالَ: قالَ رسولُ اللَّهِ صلّى اللَّهُ علیهِ و آلِهِ: (( إقامة ُ حَدٍّ خیرٌ مِن مَطـَر ِ أربعینَ صَباحاً ( الکافی 7/ 174 الوسائل 18/ 308) = از امام صادق (ع) نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: ((بپا داشتن یک حدّ، بهتر از چهل روز باریدن باران است)).

14- خاتمه: دکتر سیّد ابراهیم مهدوی – اسلام شناس مقیم لندن – در مدخل " قصاص و اعدام" از "دایرة المعارف علم و مذهب" (چاپ لندن – 1996 م) مینویسد: ((... مخالفان این احکام می گویند: چرا در جوامعی مثل "سوئد" که حکم اعدام ندارد، جنایت زیاد نمی شود؟... ما در جواب گوییم: اگر حکم اعدام در سوئد نیز اجراء می شد، دیگر در طول سال، حتی یک قتل یا جنایت نیز صورت نمی گرفت و آمار آن به صفر می رسید... چه رسد به کشورهایی که از نظر فرهنگی بسیار عقب افتاده تر از سوئد هستند ... و نیز گوییم: آمارهای دانشمندان جامعه شناس و روانشناس سوئد ... حاکی از این است که: اگر جبر قانون و مجازات از خود مردم سوئد و دیگر مردم به اصطلاح "با فرهنگ" اروپا و امریکا برداشته شود، آزمایشات نشان میدهد که اکثریّتی قریب به 80 % همان مردم، مرتکب خِلافکاری و نقض قوانین علنی و آشکار اجتماعی و دولتی می شوند... چه رسد به احکام معاشرتهای وسوسه انگیز و مخفیانۀ جنسی! ... پس احکام اعدام و قِصاص و حدود و تعزیرات باید همیشه در جامعه باشند...)).

- منبع مطالب و احادیث فوق: سایت "اصول عقائد شیعه" به آدرس:
http://aghaed-shiah.blogfa.com